کد مطلب:315009 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:177

ابوالفضل را ضامن قرار بده
جناب آقای مشهدی نجات بیگدلو ساكن قم نقل می كند:

سی و نه سال پیش در روستای محمد خلج از توابع خدابنده زنجان شخصی به نام احمد مداح این كرامت را از حضرت عباس (علیه السلام) نقل كرد:

كه شخص ارمنی در شهرستان رشت مهمان مسلمانی می شود. شب مرد ارمنی استراحت نمی كند. وقتی مرد مسلمان از ایشان می پرسد: چرا نمی خوابی؟ ارمنی می گوید: از شما مطمئن نیستم و می ترسم، بخوابم و شما بلایی بر سرم بیاورید. مسلمان می گوید: هرگز چنین تصور نكنید و چنین فكری درباره من روا مدارید. مسلمان می گوید: می خواهی حضرت عیسی (علیه السلام) را ضامن بیاورم؟ ارمنی می گوید: نه خیر قبول ندارم. اگر می خواهی امشب من در منزل تو راحت بخوابم حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) را برایم ضامن قرار بده تا من راحت بخوابم. بعد از آن مرد مسلمان حضرت عباس را ضامن می آورد مرد ارمنی راحت می خوابد.

قسمتی از شب می گذرد صاحب منزل از خواب بیدار شده با چاقو نزد ارمنی می رود كه او را بكشد. اموالش را صاحب شود ولی زن مسلمان بیدار می شود و به مردش می گوید: كه این كار را نكن، از حضرت ابوالفضل (علیه السلام) خجالت بكش و حیا كن. مرد مسلمان می گوید: تو نمی دانی این مرد خونش هدر



[ صفحه 590]



و اموالش بر ما حلال است. آن مرد بدبخت با حرف های عوام فریبانه همسرش را راضی می كند. زن بیچاره هم خیال می كند كه آن مرد اموالش حلال است و خونش هم هدر است، دیگر اعتراض نمی كند. بنابراین صاحب خانه سر ارمنی را جدا می كند و به خیال خام خود به آرزویش می رسد. در این حال ناگهان حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) همانند عمویش جعفر طیار كه در بهشت خداوند عالم پر و بال به او عطا كرده است لذا از كربلای معلی به رشت مقابل منزلی كه ارمنی در آن به قتل رسیده است پرواز می كند. این بزرگوار به مرد مسلمان رشتی می فرمایند: من مهمان نداشتم. حضرت ناراحت شده، چشم های نازنینش سرخ می شود. وقتی اشاره به آن مردم می كند سر آن مرد از تنش جدا می شود و از بالای درب خانه به بیرون پرتاب می شود. حضرت (علیه السلام) داخل خانه می آید و سر بریده ارمنی را به بدنش ملحق می كند. با عنایت حضرت عباس (علیه السلام) این كرامت از حضرت ظهور پیدا می كند. مرد ارمنی شهادتین می گوید و مسلمان می شود و آیین حیات بخش اسلام و مذهب تشیع را می پذیرد.